وقتی که دیگر نبود،
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت،
من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد،
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد،
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد،
من آغاز شدم.
" و چه سخت است (تنها بودن
مثل ) تنها متولد شدن،
مثل تنها زندگی کردن،
مثل تنها مردن!
تاریخ: شنبه 30 دی 1391برچسب:تنهایی,
ارسال توسط اسماعیل عربی
آخرین مطالب